۱۳۸۵ اسفند ۹, چهارشنبه

عشق ورزیدن

وقتی به خود عشق می ورزی ، احساس می کنی که مردم بسیار و بسیاری را دوست می داری .
و آرام آرام این فضای دوست داشتن سایرین حجیم و حجیم تر می گردد .
روزی ناگهان در خواهی یافت که تمام هستی را در این فضا جا داده ای .
Once you are in love with your self you start feeling in love with many many people , and by and by that space becomes bigger and bigger. One day you suddenly find that the whole of existence is included in it.

تا توانی دلی به دست آور

در دنیا هیچ چیز جز محبت ، راه هموار نمی کند .
به جرأت می توانم بگویم اگر من در دوران تحصیلم ، حتی کمی از جرعه ی محبت اولیای دبیرستان و یا تربیت معلم را نوشیده بودم ، مسیر زندگی و تحصیلات عالیه ام به کلی با الان تفاوت داشت ، شاید تقدیر من چنین بوده و خدا را نیز در همه حال شاکرم که همه جا مرا مورد لطف و رحمت بی پایان خود قرار داده و می دهد حتی اگر از طرف جامعه ( مدرسه ، ادارات آموزش و پرورش ، و حتی همکاران ) مورد بی مهری قرار گرفته باشم . چرا که دیده ام عاقبت کسانی را که به راحتی حق مرا پایمال کرده اند و خدا در حق من محبتی والاتر ادا کرده است !
در تربیت معلم که باید معلمان آماده شوند تا بتوانند نسل آینده ای را تحت تعلیم آنها پرورش نیز می یابد ، همه چیز به معلمان یاد داده می شود به جز عشق و محبت مادرانه و پدرانه نسبت به دانش آموزان ! !
مگر می شود بدون آنکه دوست داشت ، آموزش داد و تربیت کرد ؟؟
چرا باید همه جا پارتی بازی باشد ؟
چرا باید بچه ی همکار یا .... در مدرسه یا .... از همه بالاتر باشد ؟
مگر بچه ای که یتیم است یا پدر و مادرش کارگر و کشاورز و ... هستند نباید از جانب ما خیالش راحت باشد تا حقش پایمال نشود ؟؟
پس اگر کاری از دستتان بر می آید و می خواهید در حق خلق خدا محبتی نمایید هیچ چیز خدا را در نظر نگیرید و چنان عمل کنید که فقط خدا راضی باشد
.
علی (ع) عازم یمن بود که پیامبر بزرگوار به او فرمودند : اگر به وسیله ی تو خداوند فردی را هدایت کند ، ارزش این کار از کره ی خاکی که آفتاب برآن می تابد ، بیشتر است .

۱۳۸۵ اسفند ۶, یکشنبه

مقدمه


به نام خدای داناییها

موضوع فراخوان پرسش مهر امسال مرا برآن داشت تا با نوشتن تجربیات و خاطراتی تلخ و شیرین از دوران دانش آموزی خود تا حال که شانزده سال است به هنر معلمی با عشق مشغولم واین خاطرات ، بسیار به موضوع پرسش مهر که از طرف مقام ریاست جمهوری مطرح شده و آن، نقش محبت و مهرورزی در فرایند تعلیم و تربیت است مربوط است و شاید روزی معلمان و دبیران و استادان گرانقدر من در دوران تحصیلم از آمادگی تا دوره ی فوق لیسانس که افتخار شاگردیشان را داشته ام و همچنین عزیزانی که در دوران معلمی ام چند سالی را با من درس داشته و یا معاون آموزشی آنها بوده ام با خواندن این مطالب یادی از این حقیر بنمایند و بتوانم دوباره از چشمه محبت قلبی تک تک آنها، جام درونم را لبریز از عشق بدانها نمایم

گفتمش با غم هجران چه کنم ؟
گفت بسوز
گفتمش چاره ی این سوز بگوی ؟
گفت بساز


۱۳۸۵ اسفند ۵, شنبه

خدایا ! کار ، کار توست

تویی که عشق ورزیدن را و دوست داشتن را در وجود انسان به ودیعت نهاده ای ، تویی که این نیاز را آفریده ای و این عطش را دامن زده ای !
اگر تو نمی خواستی که ما دوست داشته باشیم و دوست داشته شویم بی تردید گوهر و جوهر عاطفه را در دل ما تعبیه نمی کردی و ...
شاید آدمی را نیز بی این گوهر نمی آفریدی!
اما ... اما... ما آدمیان در مصداق اشتباه می کنیم ، بیراهه می رویم ، سهل می انگاریم ، ساده می پسندیم و عطشی را که برای آبی زلال ، آفریده شده است ، به آبی آلوده مرتفع می کنیم ....و مرتفع نمی شود....
آن عطش عطشی نیست که با این آبهای آلوده خاموش شود و.... باز ما می مانیم و نیاز و باز ما می مانیم و احساس کشنده ی سردرگمی و یأس و بی پناهی .
من خودم وقتی بیانیه ی معطر گلها در هوا منتشر می شود به آنها دل می بندم و بعد ...
وقتی ساعتی بعد پژمرده می شوند ، افسرده می گردم .
مگر همین دیروز نبود که من به امید آب دل بهجایی بستم و نزدیکتر که شدم ، جز سراب ندیدم !
خدایا ، این درد را به که می توان گفت ؟! جز تو ، هیچ معشوقی اقناعمان نمی کند .
جز در خانه ی تو هیچ دری به زدن و گشودن نمی ارزد .
جز خانه ی تو همه ی خانه ها بر ساحل باد بنیان شده است و
جز زلال عشق تو ، هیچ آب نمایی عطش بیکران ما را فرو نمی نشاند .
خدایا ! تو که رقص فریبنده ی سراب را در پیش چشمهای عطشناک طالب آب می نهی ، تو باید کاری کنی .!
کار ، کار توست ، خدایا !

موفقیت چیست ؟

اغلب و بسیار خندیدن
احترام مردم باهوش را به دست آوردن
و محبت کودکان را
قدردانی منتقدان صادق را کسب کردن
و خیانت دوستان دروغین را تحمل کردن
زیبایی را دوست داشتن
بهترین را در دیگران یافتن
قدری بهتر دنیا را ترک کردن
چه با یک فرزند سالم ، و چه با یک باغچه
چه با جامعه ای رستگار
با این علم که چون تو زندگی کرده ای
حتی یک نفس ، آسان تر فرو می رود
این یعنی موفقیت.

۱۳۸۵ اسفند ۲, چهارشنبه

سلام



سلام، اولین کلام در برخورد با دیگران است. و نشانگر اعلام محبت و دوستی به اطرافیان می باشد. بکوشیم با سلام خود لبخندی محبت آمیز را در هم آمیزیم.