۱۳۸۶ فروردین ۱۹, یکشنبه

مسئوليت بزرگ

هـنـوز دنيا نتوانسته است با همه زحمات و مشقتها و مخارج سنگينى كه در راه آموزش و پرورش مـبـذول داشته است , به ساختن انسان ايدآل و آرمانى توفيق يابد, ولى در اين راه مسافت زيادى را پـيـمـوده اسـت و شـايـد, بلكه قطعا, بيش از آنچه پيموده است , از هدف دور وهنوز اندر خم يك كوچه است .ايـن جـاست كه جامعه ما يك مسئوليت بزرگ در برابر نسل جوان پيدا مى كند و موظف است كه دين خود را ادا نموده , اين بار سنگين را به منزل برساند.طـبـقـه معلم , جزيى از اجتماع و كارش آموزش و پرورش عمدى است و وظيفه دارد كار خود را انجام دهد,ولى از آن جا كه تنها آموزش و پرورش عمدى در سـرنـوشـت كـودكـان دخيل نيست و آموزش و پرورش غير عمدى نيز در سرنوشت آنان دخالت تام دارد, ساير طبقات اجتماع نيز به نوبه خود وظايفى دارند كه براى تكميل كار معلم , ناگزيرند به وظايف خويش عمل كنند.اگر معلم تعليمات دينى در كلاس درس , عقايد و اعمال دينى را به كودكان ياددهد و كودكان از پـدران , مـادران , سـايـر بستگان و طبقات اجتماع , عقايدو اعمال ضد دينى مشاهده كنند, به طور قطع كار معلم خنثى خواهد شد.
بـراى ايـن كـه آمـوزش و پـرورش بـه نـحـو مطلوبى صورت گيرد و نتيجه خوب بدهد, بايد تمام دستگاه هايى كه روى خصلت و شخصيت افراد اثرمى گذارند, به دقت كنترل شوند و با يك برنامه وسـيـع و هـمـه جـانبه , ميان آنها هماهنگى كامل برقرارگردد, تا خانه , مدرسه , راديو, تلويزيون , سينما,كتاب , مجله , روزنامه و سرانجام افراد سرشناس و قهرمان جامعه , يك ايدآل به افراد بدهند و آنها را درراه صلاح و خوشبختى رهنمون گردند.فـيـلـم هـاى سـينما و كتب و مجلات و روزنامه ها ـبه ويژه آنها كه به نام كودكان يا جوانان منتشر مـى شـونـد ـبايد جنبه تجارت و بازرگانى به خود نگيرند وگردانندگان آنها با انواع دسيسه ها و مـخـالـفـت با دين , وجدان ,اخلاق و مقررات اجتماعى , در صدد بالا بردن تيراژ و جلب مشتريانى بيشتر نباشند وهمواره هدف مقدس اصلاح جامعه را بر تمام منافع شخصى مقدم دارند.بـرنـامـه هـاى راديـو و تلويزيون بايد بيش از هر چيز, مورد توجه واقع شوند و زير نظر متخصصان آمـوزش و پـرورش قرار گيرند, تا نتيجه مطلوب از كارآنها گرفته شود و به جاى اين كه به عنوان بـهترين وسيله ارشاد و هدايت و تعليم و تربيت صحيح و مترقى از آنها استفاده شود, احيانا وسيله اغوا وسوق دادن نوباوگان اجتماع به سوى فساد و بى بندوبارى نباشند.در مـورد داستان ها, مخصوصادقت بيشترى لازم است , زيرا اصولا داستان ها براى كودكان و حتى بزرگسالان , تاثير تربيتى فراوانى دارند, از اين روبايد قهرمانان داستان ها, مظاهر كامل انسانيت و نمونه هايى از صميميت و صفا و فداكارى و پاك طينتى و ديندارى باشند.امروزديگر تنها با اصلاح برنامه مدارس و محيط خانه , نمى توان منتظر بود كه در جامعه ـن طورى كه بايد و شايد ـافرادى شايسته تربيت شوند و درنتيجه منظور مربيان تامين شود.روسـو معتقد بود كه بايد اشخاص را به طور منفرد به دست معلم تربيت كرد و حتى او را از محيط خـانه جدا نمود تا تحت تاثير هيچ عاملى غير ازمربى خود واقع نشود, در كتاب اميل مى نويسد:هر چيز كه از دست خداوند يا خالق طبيعت بيرون مى آيد, خوب است , فقط دست هاى بشر آن رافاسد و خراب مى كند.

هیچ نظری موجود نیست: