۱۳۸۶ فروردین ۱۱, شنبه

قانون هزاره ی جدید

1- انسان ها کاملاً متفاوت هستند . وباید تمام تلاش ممکن را انجام دهند تا همچنان باقی بمانند .
2- به هر انسانی دو نوع رفتار اعطا شده است : عمل و تفکر . هردوی آنها به یک هدف می رسند .
3- به هر انسانی دو ثروت اعطا شده است : اختیار و استعداد . اختیار انسان را رودررو با سرنوشتش قرار می دهد ؛ استعداد انسان را وا می دارد بهترین های وجودش را با دیگران قسمت کند .4- به هر انسانی یک فضیلت بزرگ اهدا شده است : توانایی انتخاب . هرکسی که از این فضیلت استفاده نکند، آن را مبدل به نفرین می کند و دیگران به جای او انتخاب می کنند .
5- هر انسانی دو نوع حق در اختیار دارد : اینکه در راه حق باشد یا در راه باطل . راه دوم همیشه زمینه ای را فراهم می آورد که او را به راه اول می کشاند.
6-هر انسانی مجموعه اسراری جنسی دارد و باید آنرا به گونه ای به جا آورد که احساس گناه نکند ، و به شرطی که دیگران را وادار به سهیم شدن در تجربه خود نکند .
7- هر انسانی افسانه ی شخصی خودش را برای به تحقق رساندن دارد ، و این دلیل بودن او در این دنیاست . افسانه ی شخصی با شور و شوقی که برای انجام تکلیف وجود دارد ، خودش را نمایان می سازد .
8- هر مردی دارای یک جزء مؤنث و هر زنی دارای یک عنصر مذکر است . لازم است انضباط با درک و شهود به کار رود و درک و شهود از هدف به دور نباشد .
9- هر انسانی باید دو زبان را بشناسد : زبان اجتماع و زبان نشانه ها. اولی برای ارتباط برقرار کردن با دیگران به کار می رود ؛ و دومی برای فهمیدن پیام های خداوند .
10- هر انسانی حق دارد در پی شادی باشد . برای « شادی » هر آنچه که باعث خوشحالی او می شود ، ملاک است نه ضرورتاً آنچه که باعث خوشحالی دیگران می شود .
11- هر انسانی باید شعله ی مقدس شیفتگی را در خود زنده نگاه دارد و در عین حال باید مثل یک انسان طبیعی رفتار کند .
12- فقط این فقدان ها حاد در نظر گرفته می شوند : احترام نگذاشتن به پول دیگران ، خود را اسیر ترس کردن ، احساس گناه کردن ، اعتقاد داشتن به اینکه شایستگی خوبی و بدی شاخص زندگی را نداریم و همچون آدمی بزدل جلوه کردن .
یادداشت : دشمنان خود را دوست بداریم ، ولی هرگز با آنها هم پیمان نشویم . آنها در مسیر ما نهاده شده اند تا شمشیرمان را محک بزنیم و بنابراین لایق این هستند که از حرمت مبارزه ی ما برخوردار شوند
.اختیار داریم دشمنانمان را خودمان انتخاب کنیم .
13- تمامی ادیان به یک خدا می رسند و مستحق یک احترام هستند .
یادداشت : در واقع انسان در انتخاب یک دین شکل جمعی برای پرستش و برای سهیم شدن در اسرار هستی جست و جو می کند .اگر چه ، او در طی این راه تنها مسؤول اعمال خود است و هیچ حقی ندارد مسئوولیت تصمیم خودش را به دین واگذار کند .
14-سرنگونی دیواری که جداکننده ی ایمان از کفر است تعیین می شود : از حالا به بعد تماماً ایمان است .
15-تمام آنچه که در زمان حال انجام می شود ، به آینده مربوط است و آینده حکم پیامد را دارد و گذشته حکم رهایی .
16- تمامی حالات مخالف محو می شوند.
از کتاب مثل رودخانه روان نوشته پائولوکوئیلو ، مترجم : زهره بهرامی

هیچ نظری موجود نیست: