۱۳۸۵ اسفند ۲۸, دوشنبه

عرض تسلیت


چشم آسمان امشب اشکی است !

امشب دگر ستاره ها دست از شیطنت برداشته اند !

چهره ی عبوس ماه را بنگر !

دل آسمان را ببین ، رنگ خود باخته ، انگار که ز دستش مهتاب رفته !

سبب چیست ؟مرثیه گوی شبهای تار کجاست ؟

همان جغد شوم ! خفاشها کجایند ؟آن دلقک های شب ، مگر زمزمه ی شب به گوششان نرسیده ؟!

ابرها خسته و گریان شده اند و جامه ی غم بر خود خریده و در این سیه بازار اشک حسرت می فروشند .

خریداران را ببین که مشک خود را چگونه به آب می زنند .

ای روح افسرده ، احتیاج را در خود چگونه معنی کرده ای که خود را محتاج نمی بینی ؟

مگر در این دیر سیر نمی کنی ؟

مردم حریص را ببین که چگونه چشم طمع به آسمان گریان دوخته اند !

بگذارید به حال خود باشم ، که مشک دل سیراب گشته به اشک چشم !

شبی که آسمان چشم خود را گریان کند راز نهانی خود را فاش ساخته و کلید رمزش را به خریداران فروخته !

در همین حال چشمی در شبی گریان می شود ،

دور از نگاه این همه خریدار حریص ، همه غافل از آنند که چشمی گریان شده ،

به جز او !

و او کسی نمی باشد جز دل من و تنها دل من .

پس ای چشم گریان شو که شب ، آن شب بیادماندنی است

و یار همان یار دیرین

.پس ای چشم گریان شو !

عقده ی دل بگشا که دگر بار غصًه دار است ، او را یارای گفتن نیست .

پس ای چشم از زبان او گوی !

حرف دل را گو ! به زبان بی زبانی گوی !

بگو که با اشک ، آیینه غبارآلود دل را دگر بار خواهم زدود

.
رحلت حضرت رسول اکرم (ص ) وشهادت حضرت امام حسن مجتبی (ع) و امام رضا (ع) بر رهروان حقیقی آنها تسلیت باد.

هیچ نظری موجود نیست: