۱۳۸۵ اسفند ۱۳, یکشنبه

بیایید نخست خود را تربیت کنیم !

اگر مادرى كنار گاهواره طفل شب ها بيدار مى نشيند و او را خفتن مى آموزد
,اگر دست طفل را مـى گـيـرد و اورا پـابـه پا مى برد تا شيوه راه رفتن رابياموزد,
اگر يك حرف و دو حرف بر زبان او مـى نـهـد تـا سـخن گفتن به او ياددهد,
و سرانجام اگر طفل هستى خود را از هستى او مى داند وشعارش اين است كه تا هستم و هست , دارمش دوست !
همه از بركت عواطف است .
اگـر كـاشـفين بزرگ به قعراقيانوسها و فراز آسمانها سفرمى كنند,
اگر دانشجويى براى آزمايش دارويـى كه كشف كرده است , جان خود را در معرض خطرقرارمى دهد و اثر آن را روى بدن خويش آزمايش مى كند,
اگر قهرمانان براى سرفرازى و نجات ملت خويش , فداكارى و جانبازى مى كنند,
اگـرانـسـان دوسـتـان بـزرگ و مـنـجيان فناناپذير عالم انسانيت , از نيروى استقامت , بردبارى , فداكارى و نوع دوستى برخوردارند, همه آنها مديون نيروى شگرف حيات عاطفى هستند.
همين عاطفه است كه رهبران بزرگ آسمانى را براى نجات بشر به فداكارى واداشت
.امـام حـسـيـن (ع ) بـراى همين عشق به حق , از صميم قلب جانبازى و فداكارى كرد و نام نيكش جاودانى شد.
سـربـازان رشيدى كه در ميدان هاى جنگ , تيرهاى دشمن را به جان خود مى خرند و جان خود را براى آسايش هموطنان از دست
مى دهند, همه مديون عواطف هستند.
اكـنـون كـه تا حدودى به اهميت نقش عواطف پى برديم , خوب است در مساله تربيت اطفال تـجـديـد نظركنيم و
به قول ويل دورانت : نخست خود را تربيت كنيم , سپس به تربيت كودكان خود بـپـردازيـم
زيـرا تـا خـود ما ازتعادل عواطف برخوردارنباشيم و حيات عاطفى ما سالم و نيرومند نباشد,نمى توانيم در مساله تربيت اطفال كامياب شويم .
در حقيقت ما هرچه هستيم كودكان ما همان خواهند شد
ويل دورانت مى گويد: كودكانت را به من بنما, تا بگويم چكاره هستى

هیچ نظری موجود نیست: